آلزایمر
اصلا نمی دونم کی این وبلاگو درست کردم.پاک یادم رفته بود و نمی دونستم که حتی دو تا مطلبم اینجا گذاشتم!جالبتر اینکه بعد از گذاشتن این صحبت از حاج آقا بهجت که وقتای بی حوصلگی استغفار کنید بارها و بارها و بارها و … (مشخص شد چقدر زیاد بارها یا ادامه بدم؟) باز هم بی حوصلگی به معضل اساسیم تبدیل شده بوده و بخاطرش قید فعالیت های مفیدمو زدم و گیر فیلم و رمان افتادم و تو بگو یه اپسیلون از اینکه چنین چیزی رو روزی نوشتم یادم باشه!
والا آخرالزمون شده…!!!
حالا با روز قیامت و حساب و کتاب چه کنم که معلوم نیست چند میلیون لحظه های آلزایمربردم(1) قراره بازیابی بشن؟البته که خود این مطلبم احیانا از گزند آلزایمر در امان نمیمونه و تو بگو همون یه اپسیلون تقوا بخاطر ترس از به آلزایمر سپرده شده هام تو من ایجاد بشه.فکر نکنم!جدا آخرالزمون شده والا
1.آلزایمربرده: مانند مرده شور برده نوعی یاد کردن از شیء با استعاره و کمی چین دادن بینی به علت اکراه از شیء مذکور می باشد منتهی اونو مرده شور برده اینو آلزایمر!